اشعار مرتبط با گروه داعش
جسم یک کودک سوریه کبود است بیا،
مکه و قدس همه دست یهود است بیا،
دق نکردیم ببخشید شنیدیم یهود،
زینت از گوش زن شیعه ربوده است بیا...
موضوعات مرتبط: داعش وحشی
سرمان هم برود باز محال است جهان
توي تاريخ ببينند حرم ات فتح شده
عيد است تمام شهر شادند ولي
نوکر نگران حرم ارباب است
قسمت شود به نيت شش ماه ات حسين
تنها به قصد حنجرشان ماشه مي کشيم
از براي حرم ات اين دل من آشوب است
نکند سنگ به پيشاني گنبد بزنند...
به گمانم در باغ «به فداي تو شدن» باز شدهست
جان زهرا نکند نام مرا خط بزني اربابم
?شيعه آماده جنگ است که ديدن دارد
چند روزي است سرم ميل بريدن دارد
كفتارها به گرد حرم زوزه مي كشند
باشد زمان غرش شيران حيدري ...
ما از سبوي شاه دين مجنون و مستيم
برگـــرد تا ســـــــربند يــــا زهرا نبستيم
تحت فرمان ابالفضليم و ارتش مي شويم
با مدد از مادرش کابوس داعش مي شويم
وقتش شده پس از به سرو سينه ها زدن
سينه سپر کنيم و براي تو سر دهيم
فتاده در سر ما عجيب ميل زيارت
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد
جنگ در اطراف زينب داشت بالا مي گرفت
گوش دشمن را کشيد عباس آوردش عراق
*********************
ما را ز خاندان کرم آفريدهاند
يک موج و يک تلاطم يم آفريدهاند
ما را فدائيان پسرهاي فاطمه
ما را شهيد مير و علم آفريدهاند
ما را به اعتبار عنايات فاطمه
گريه کنان حضرت م آفريدهاند
بهر بريدن سر اولاد عمروعاص
در جان ما غرور و غژم آفريدهاند
هر يک نفر حريف دو صد لشکر يزيد
زين رو ز شيعه عده کم آفريدهاند
دجال ها و حرمله ها را مهاجمان
ما را مدافعان حرم آفريدهاند
*********************
ذوالفقار حيدريم يکباره طوفان مي کنيم
پايگاه کفر را با خاک يکسان مي کنيم
خدشه اي وارد شود بر مرقد آل علي
کربلا را تا مدينه بيت الاحزان مي کنيم
*********************
خروش شيعه رعد آسماني است
نفس هايش همه آتش فشاني است
نگاه چپ کني بر قبر عباس (ع)
خودش آغاز يک جنگ جهاني است ...
*********************
با نام تو عرش را به هم مي ريزيم
طرحي به زبان محتشم مي ريزيم
گرپاي حراميان به صحنت برسد
خون پاي ورودي حرم مي ريزيم
داعش بترس از اين همه گرد و غبارها
اصلا به تو نيامده اين گونه کارها
داعش بترس رحم به حالت نمي کنيم
داعش بترس از عجم از نيزه دارها
شيعه زير بيرق مهدي فقط سازش کند
يک دل و واحد سپاهي خوب آرايش کند
با عنايات ولي امرمان صاحب زمان(عج)
ضرب شستي را نثار لشکر داعش کند
*********************
اي وحشيان دريده شرافت به گوش
تکفيريان سر برآورده از سقيفه به گوش
يک خال هندي نصيب پيشاني کريهتان
شليک قناسه ام خوش نوش پيشاني وحوش
*********************
غيرت شيعه اگر جنبد و بيدار شود
سر هر داعشي رذل سرِ دار شود
دشمن پست اگر قصد حرم را بکند
راهيِ علقمه عباسِ علمدار شود
نسل هر داعشيِ سگ صفت از بيخ زند
ارتش شيعه اگر راهي پيکار شود
بخدا سينه زنِ مست حسين بن علي
نهراسد ز کسي ميثم تمّار شود
داعشي زوزه مکش سر به سر شيعه مزار
مي کُشم هر که مرا باعث آزار شود
حضرت صاحبِ ما آمدنَش نزديک است
و عجب زلزله اي لحظه ديدار شود
واي بر نسل زنا واي بر آن لشگر کفر
وارد جنگ اگر حيدر کرّار شود
برادرمحمدقاجــار
*********************
داعش بُود حاصل گج فهمي عرب
وّراث آن خليفه خناس بي ادب
کعبه شده بهانه به آن خادمان نفس
يا صاحب الزمان به فريادمان برس
داعش ترا موعظه و خطبه ام چه سود
پول يهود و شيخ عرب مستتان نمود
بر دست کودکان قل و زنجير ميزنيد
مانند حرمله به قفا تير ميزنيد
عادت نموده ايد که سرها جدا کنيد
مانند شمر راس به نوک جدا کنيد
ما پيروان حضرت عباس حيدريم
در صحنه نبرد ز هر مرد برتريم
گر هست نام تو ابوبکر خاتمه
نامم بود غلام حسين ابن فاطمه
از کودکي دل به دل شاه بسته ام
تا گفته ام (( حسين)) به زانو نشسته ام
لبيک يا حسين)) بُود ذکر هر شبم
بالله گدا و ريزه خور خوان زينبم
سيد محمد هاشمي غريب
*********************
از سينه سرخ خود سپر مي سازيم
با جزبه چشم خود سپر مي سازيم
با گوشه ي چشم سيد خامنه اي
از داعشيان منبر سر مي سازيم
مجيد قاسمي
*********************
مي بينمتان که طعمه ي شير شويد
با لشگرتان در غل و زنجير شويد
اي واي به حالتان اگر يک روزي
با خشم علمدار زمين گير شويد
اصغر چرمي
*********************
"مالک" شـدم و به حرب مي آيم من
با حوصله نه، به ضرب مي آيم من
انـگار که "باب الشــهدا" بـاز شده...
دارم به "شمال غــــرب" مي آيم من
*********************
دلخسته ام از اين همه صبر و سازش
دارم ز ولي مسلمين يک خواهش
سر بند به سر بسته ام و ميخواهم
فرمان جهاد با گروه داعش...
سـيــد عـــلي اصـغــرپــور
*********************
شيعيان ساکت نشستيد و جسارت مي شود
کربلاي روضه ها دارد که غارت مي شود
سامرا از يکطرف سوريه از سوي دگر
سهم شيعه در جان دارد اسارت مي شود
سـيــد عـــلي اصـغــرپــور
*********************
اي واي اگر پا به حرم بگذاري
يک تکه ز ديوار حرم برداري
شيعه به بين الحرمين حساس است
گفتم که به گوش سگيت بسپاري
*********************
ذوالفقار حيدريم يکباره طوفان مي کنيم
پايگاه کفر را با خاک يکسان مي کنيم
خدشه اي وارد شود بر مرقد آل علي
کربلا را تا مدينه بيت الاحزان مي کنيم
*********************
خروش شيعه رعد آسماني است
نفس هايش همه آتش فشاني است
نگاه چپ کني بر قبر عباس (ع)
خودش آغاز يک جنگ جهاني است ...
*********************
با نام تو عرش را به هم مي ريزيم
طرحي به زبان محتشم مي ريزيم
گرپاي حراميان به صحنت برسد
خون پاي ورودي حرم مي ريزيم
*********************
شيعه زير بيرق مهدي فقط سازش کند
يک دل و واحد سپاهي خوب آرايش کند
با عنايات ولي امرمان صاحب زمان(عج)
ضرب شستي را نثار لشکر داعش کند
*********************
سروده ي سردار نقدي خطاب به گروه هاي تکفيري :
بمب و ترور، جنايت و تزوير توام است
عامل نه شيعه است و نه سني و آدم است
خواهند اختلاف شيعه و سني درافکنند
کار سيا و روبهک پير با هم است
ارعاب ميکنند و خيالات خامشان
قطع زيارت حرم سبط خاتم است
صد لعن بر يزيد و به شمر و بر انگليس
يکصد هزار لعن گر بکني کم است
نشناختند امتي که فدايي اين ره است
يا ليتنا معک به دعا دمادم است
در کربلا تو نيمه شعبان ببين
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
*********************
با حب علي ِ مرتضي مي آييم
با شور ذبيح بالقفا مي آييم
ولله اگر سيد علي اذن دهد
با کل قوا به کربلا مي آييم
*********************
باز از بام جهان بانگ اذان لبريز است
مثنوي بار دگر از هيجان لبريز است
دشمن از وادي قرآن و نماز آمده است
لشکر ابرهه از سوي حجاز آمده است
با شماييم شمايي که فقط شيطاني است
(دين اسلام نه اسلام ابوسفياني است)
با شماييم که در آتش خود دود شديد
فخر کرديد که هم کاسهء نمرود شديد
گرد باد آتش صحراست بترسيد از آن
آه اين طايفه گيراست بترسيد از آن
هان! بترسيد که دريا به خروش آمده است
خون اين طايفه اين بار به جوش آمده است
صبر اين طايفه وقتي که به سر مي آيد
ديگر از خرد و کلان معجزه بر مي آيد
سنگ اين قوم که سجيل شود مي فهميد
آسمان غرق ابابيل شود مي فهميد
پاسخت مي دهد اين طايفه با خون اينک
ذولفقاري زنيام آمده بيرون اينک
هان!بخوانيد که خاقاني از اين خط گفته
شعر ايوان مدائن به نصيحت گفته
هان بترسيد که اين لشکر بسم الله است
هان بترسيد که طوفان طبس در راه است
يا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنيم
روز خوش بي تو نديديم به عالم چه کنيم
پاسخ آينه ها بي تو دمادم سنگ است
يا محمد(ص)! دل اين قوم برايت تنگ است
بانگ هيهات حسيني است رسيداست از راه
(هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله)
حميد برقعي
ديرگاهيست گلو بغض مکرر دارد
چند روزيست قلم حالت نشتر دارد
کوفيان داعيه ي مسجد و منبر دارند
عمر سعد زمان وسوسه ي زر دارد
يادمان هست اجداد شماکرببلا…
شيعه از تيغ شما داغ به پيکر دارد
بي سبب نيست که از شام عراق آمده ايد
حضرت عمه ي سادات برادر دارد
و شما کمتر از آنيد حسين تيغ کشد
کمتر از آنکه علمدار علم بردارد
ما جوانان بني فاطمي اربابيم
بي حيا!عمه ي ما مالک اشتر دارد
ايل ما ايل عجم هاست که يک کودک ما
جگري با جگر شير برابر دارد
اينکه ما دست به شمشير و زره استاديم
سبب اين است که اين طايفه رهبر دارد
نه عراق است و نه سوريه خيالت راحت
کشور ضامن آهوست،بزرگتر دارد
واي اگر گرد و غباري به حرم بنشيند
تيغ ما شوق به انداختن سر دارد
بايد اين شهر به آرامش خود برگردد
که شب جمعه حرم روضه ي مادر دارد
*********************
اگر چه عشق هنوز از سرم نيفتاده
ولي مسـير مـن و او به هم نيفتاده
به خواب سخت فرو رفته پاي همت من
وگـرنـه اسـم کسـي از قـلـم نـيـفـتـاده
به غير، کار ندارم به خويش ميگويم
چرا هنوز به ابرويت خم نيفتاده ؟!
بقيع شاهد زنده ، شبيه سامرا
که اتفاق از اين دست کم نيفتاده
بماند اينکه به آن قوم رحم کرده حسين
هـنـوز سـفـره ي شـاه از کـرم نـيـفتاده
بماند اينکه چه خمپاره ها که آمده است
ولـي به حـُرمـت او در حـَرم نـيـفـتـاده
گذار پوست به دباغخانه مي افتد
هنوز کار به دست عجم نيفتاده
اگـر کـه پرچم عباس ، روي گنبد رفـت
سه ساله خواست بگويد علم نيفتاده
3ساله خواست بگويد که دختر عليست
هـنـوز قـيـمـت تـيـغ دودم ، نـيـفـتـاده !
*********************
غيرت شيعه اگر جنبد و بيدار شود
سر هر داعشي رذل سرِ دار شود
دشمن پست اگر قصد حرم را بکند
راهيِ علقمه عباسِ علمدار شود
نسل هر داعشيِ سگ صفت از بيخ زند
ارتش شيعه اگر راهي پيکار شود
بخدا سينه زنِ مست حسين بن علي
نهراسد ز کسي ميثم تمّار شود
داعشي زوزه مکش سر به سر شيعه مزار
مي کُشم هر که مرا باعث آزار شود
حضرت صاحبِ ما آمدنَش نزديک است
و عجب زلزله اي لحظه ديدار شود
واي بر نسل زنا واي بر آن لشگر کفر
وارد جنگ اگر حيدر کرّار شود
محمدقاجــار
***********************
دوباره ابرهه اي راهي حرم شده است
دوباره لشکر ابليس هم قسم شده است
دوباره لشکر ابن زياد و شامي ها
دوباره آمده يک لشکر از حرامي ها
که باز خيمه ي خورشيد را بسوزاند
که باز پرچم توحيد را بسوزاند
که باز آينه ها را يکي يکي بکشد
سپاه خون خدا را يکي يکي بکشد
زمانه غيرت مارا دوباره ميسنجد
عيار همت ما را دوباره ميسنجد
اگرچه قصه ي تاريخ ميشود تکرار
سپاه حرمله ها کور خوانده اند اين بار
نصيب تک تکشان ضربه هاي سجيل است
و آسمان همه جا مملو از ابابيل است
شبيه صاعقه تا پاي مرگ ميجنگيم
هلا سپاه يزيدي بجنگ ميجنگيم
نوادگان جگرخواره ها چه ميدانند
که شيعيان علي ياوران قرآنند
همه قبيله ي ما عاشقان خورشيدند
تمام قد همه جا پاسبان خورشيدند
چه باک اگر که براي حسين جان بدهند
بزرگ و کوچک ما مسلم بن عوسجه اند
*********************
روهی بی خرد با نام داعش
بدون پایه و بی نام و ارزش
مخالف با نظام و دین و ایمان
که الله گفته است در خود قرآن:
کانهم انعام بل هم اضل
جهنم نه.برو پایین و اسفل
با فتوای ایت الله سیستانی
نماند برای اینها استخوانی
نجفی،موصلی و کربلایی
شدند بر پیکر داعش،بلایی
با توسل بر حضرت حیدر و زهرا
زده ایم بر داعش در سامرا
کفن پوش باشد شیعه ی با شعف
اگر دست بَرَد داعش سمت نجف
شود قدرت شیعه عیان و نهان
اگر کاظمین شد از داعش یک نشان
ز بهر حرم حضرت هادی
لعنت بر ابوبکر بغدادی
خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست
سیلِ دلشوره و آشوب سرازیر شده ست
سرِ دین طعمه سرنیزه ی تکفیر شده ست
هر که در مدح علی شعر جدید آورده ست
گویی از معرکه ها نعش شهید آورده ست
روضه مشک رسیده ست به بی آبی ها
خون حق می چکد از ابروی محرابی ها
باز هم حرمله... سرجوخه وهابی ها
کوچه پس کوچه ی آینده به خون تر شده است
باز، بوزینهی کابوس به منبر شده است
خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم همسفر "قافله باشی" گردند
لاشه خواران سقیفه، متلاشی گردند
می زند قهقهه "القارعه" بر خامی شان
خون دین می چکد از "دولت اسلامی" شان
بنویسید تب ناخلفی ها ممنوع!
هدف، آزاد شده، بی هدفی ها ممنوع!
در دل عرش ورود سلفی ها ممنوع!
عرش یک روضه داغ است که داغ و گیراست
عرش... گفتیم که نام دگر سامرّاست!
شرق در فتنه اصحاب شمال افتاده ست
بر رخ غرب از این حادثه خال افتاده ست
وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده ست
گویی از هرچه که زشتی ست، کفی هم کافی ست!
جهت خشم خدا یک سلفی هم کافی ست!
تا "بهار عربی" روی علف باز کند
جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند
وای اگر دست کجی پا به "نجف" باز کند
عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست
سینه "سنی و شیعه" سپر شیر خداست
لخت خون جگر ماست به روی لبشان
کوره ی دوزخیان، گوشه نشین تبشان
لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان
"نیل" را تا به "فرات" - آنچه که بود آتش زد
شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد
بی جگرها جگر حمزه به دندان گیرند
انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند
چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند
بیشتر زانکه از این قوم بدی می جوشد
از زمین غیرت "حجر بن عَدی" می جوشد
گره انگار نه انگار به کار افتاده
سایه سرکش ما گردن دار افتاده
چشم بی غیرت اگر سمت "مزار" افتاده
صاعقه در نفس ابری خود کاشته ایم
به سر هر مژه ای یک قمه برداشتیه ایم
سنگ تکفیر به آیینه ی مذهب؟! هیهات!
ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!
دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات!
ما نمک خوردهی عشقیم به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند
داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!
کفر بر سینهی توحید نشیند؟! هرگز!
مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز!
پایتان گر طرف "کرب و بلا" باز شود
آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود
خوش خیالی ست مرامی که اجاقش کور است
مفتی نفتی این حرملگان مزدور است
قصه حنجره و تیرِ سه پر مشهور است
خار در چشم سعودی شده "بیداری ما"
باز کابوس یهودی شده "بیداری ما"
رگ بیداری ما شد شریانی که زدند
بشنوی "بر دهل جنگ جهانی که زدند"
پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند
بذر غیرت سر خاک شهدا می کاریم
پاسخ شیعه همین است که صاحب داریم
احمد بابایی
غیرت عجم ها
نگذرد حق از انکه از اغاز
دشمن مرتضی وآلش شد
آنکه از روی خشم وغضب
وارد بیت او به آتش شد
وقسم را به لات وعزا داد
که در خانه را بسوزاند
هر که باشد ز آل پیغمبر
شمع وپروانه را بسوزاند
نسل اینان ادامه دارد تا
زهر خود را به شیعیان ریزند
آمدند تا زمان قبل رسول
حکم شیطان به گردن آویزند
داعشی ها ادامه ی قوم
منکران حقوق پیغمبر
منکران حقیقت قرآن
منکران ولایت حیدر
پشت این فتنه بزرگ جهان
کشوری نیست غیر آل صعود
پس چه فرقیست بین این مردم
با مسلمان کشان قوم یهود
ما عجم ها زمان قبل از دور
بوده ایم عاشقان آل عبا
اسم مارا یکی یکی حک کرد
شکر حق در صحیفه اش زهرا
افتخار بزرگ ما این است
با نگاه شما مسلمانیم
لقمه از سفره علی خوردیم
چون ز نسل کیان وسلمانیم
همه دنیا نگفته می داند
عجمی غیرتی کهن دارد
سندم هشت سال جنگ تحمیلی
بس شهیدان بی کفن دارد
ارزوهای ما فرآ تر از
آرزوهای مردم دنیاست
سر بریده شدن برای حسین
اوج عزت واوج لذت ماست
کاروان حسین اگر آن روز
گذرش خطه دلیران بود
نیمی از خاک کربلا قبر
شهدایی زخاک ایران بود
غیرت ما عجم به اهل البیت
متن صدها کتاب خواهد شد
پای دشمن به کربلا برسد
پای ما در رکاب خواهد شد
غیر از این ای ولی امر جهان
از شما خواهشی نمی ماند
جان زهرا اگر اجازه دهی
اثراز داعشی نمی ماند
چون اجازت نمی رسد از تو
موج دریا نمی شویم آقا
صد هزاران چو داعش ار آید
از حرم پا نمی شویم آقا
ما از اول نبوده ایم ساکت
سر سازش نبوده با خناس
خون رگهایمان به جوش آمد
داعش ودور مرقد عباس
سینه زنها کنار تو هستند
غارت خیمه ها نخواهد شد
دیگر اینجا به تیر حرمله ها
سر اصغر جدا نخواهد شد
دیگر اینجا حسین بی اکبر
کمر او دو تا نمی گردد
یا که در گوشه ای زنخلستان
دست سقا جدا نمی گردد
دیگر اینجا از آتش خیمه
پای طفلان تو نمی سوزد
زیر خنجر کنار نهر فرات
لب عطشان تو نمی سوزد
دیگر اینجا به حمله ی دشمن
دختری زیر پا نمی ماند
یا که در راه کوفه وشام
کودکی خسته جا نمی ماند
دیگر اینجا عقیله در گودال
زخم سر نیزه را نمی بینی
یا ز بالای تل زینبیه
سر بر نیزه را نمیبینی
نه دگر نیمه شب در آن صحرا
پی دردانه می روی بانو
با وجود مدافعان حرم
به اسارت نمی روی بانو
کربلایی دوباره بر پاشد
سینه زنهای حضرت ارباب
بانگی ازیک خرابه می آید
ای عمو جان رقیه را دریاب
حسین کریمی نیا
داعش بترس از این همه گرد و غبارها
اصلاً به تو نیامده این گونه کارها
داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم
داعش بترس از عجم، از نیزه دارها
سید علی اشاره کند حمله می کنیم
با لشکر پیاده نظام و سوارها
کرب و بلا گرفتنت اصلاً جدید نیست
کهنه شده است بر همه این ابتکارها
سر می زنیم با "لک لبیک یا حسین "
سر می زنیم نعره زنان با شعارها
سر می دهیم پای حسین و برادرش
سر می دهیم مثل همه سر به دارها
از ما بترس چون پسر شیر خیبریم
طوفان کنیم با دو سر ذوالفقارها
"وقت عمل رسیده زمان نظاره نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"
محمد فردوسی